اینجا میز و صندلی دانش آموزان تکه سنگی است؛ آری این کودکان با تکیه بر سنگ در آرزوی بهترین روزهای تحصیل سیر می‌کنند، کودکانی که آسمان آبی، سقف کلاسشان، زمین و ریگ‌هایش نشیمن‌گاه آرامش‌بخش دبستان آنها است. به گزارش ایزنا، بازهم ماه مهر و بوی برگ‌های رها شده از درخت در زیر پای کودکان خود […]

اینجا میز و صندلی دانش آموزان تکه سنگی است؛ آری این کودکان با تکیه بر سنگ در آرزوی بهترین روزهای تحصیل سیر می‌کنند، کودکانی که آسمان آبی، سقف کلاسشان، زمین و ریگ‌هایش نشیمن‌گاه آرامش‌بخش دبستان آنها است.

به گزارش ایزنا، بازهم ماه مهر و بوی برگ‌های رها شده از درخت در زیر پای کودکان خود آرایی می‌کند و نوای آرامش بخش «خش خش» برگ ریزان‌های راه مدرسه یادآور تمام کودکی‌های به فراموشی سپرده شده‌مان می‌شود.

گاهی آنقدر دلمان می‌گیرد که در ذهن خود می‌گوییم ای کاش می‌توانستیم با یک آرزو دوباره به آن‌روزهایی بازگردیم که برای این روزها لحظه شماری می‌کردیم، همان روزهایی که در آرزوی شغل آینده خود، معلم شدن، مهندس و دکتر شدن و… گام در راهی می‌گذاشتیم به نام مدرسه، آن هم با هزاران امید و آرزو.

امروز با آغازین روزهای پائیزی، شکوفه‌های مهر و عاطفه در هم پیوند خورده و نو‌غنچه‌های باغچه سرزمینم گام در راه پر فراز و نشیب خود‌شناسی و حرکت به سوی آینده‌ای متفاوت گذاشته‌اند، اما باید دانست که هنوز هم کودکانی در انتظار آینده خود ایستاده‌اند، کودکانی که بازی‌های راه مدرسه‌شان رنگ و بوی دیگری دارد، کودکانی از جنس چشم انتظاری.

کمی آنسوتر درس خواندن و شوق آینده دانش‌آموزی رنگ و بوی متفاوتی می‌دهد، جایی که آرزوی کودکانش کفش است و کیف و مداد…

گوشه‌ای از این سرزمین در کوهستانی‌ترین نقاط خوزستان، کودکان دانش‌آموزی حضور دارند که کلاس‌های درسشان در انتظار شیشه نفس‌های هوا را چون تازیانه‌ای سرد بر پیکرشان نثار می‌کند و انتظار دفتر مشق در میان افکارشان رنگ می‌بازد.

امروز همگام با روزهای آغازین ماه مهر، کودکان دانش‌آموز دورترین نقاط این استان، در ممبین، فالح، آب‌بید، از مرز خوزستان تا استان کهگلویه و بویر‌احمد و کمی آنسوتر تا مرز چهارمحال و بختیاری همه و همه در انتظار کمی محبت هم‌نوعان خود هستند، کودکانی که از ابتدایی‌ترین وسایل آموزشی بهره می‌برند و لباس‌های روز آغازین مدرسه‌شان بوی خواب و مهمانی می‌دهد، بوی کوه و بازی‌های کودکانه…

در آغازین روزهای سال تحصیلی، برخی از دبستان‌های فالح تا بازفت، دشت سوسن و دامنه‌های منگشت تا لالی چند پایه هستند و شاید همکلاسی بودن یک کلاس اولی با پنجمی کمی زیاد جالب به نظر نرسد، اما می‌شود…

اینجا میز و صندلی دانش آموزان تکه سنگی است؛ آری این کودکان با تکیه بر سنگ در آرزوی بهترین روزهای تحصیل سیر می‌کنند، کودکانی که آسمان آبی، سقف کلاسشان، زمین و ریگ‌هایش نشیمن‌گاه آرامش‌بخش دبستان آنها است.

 

جدال علم و ثروت

 

مدارس روستایی ممبین – شهرستان ایذه

 

امروز در برخی از مدارس دور افتاده روستایی شهرستان ایذه، دانش‌آموزان از کمترین امکانات آموزشی از قبیل داشتن کلاس درس، امکانات تحصیل، نیمکت، وسایل سرمایشی و گرمایشی محروم بوده و به امید روزی که در تفکراتی که می‌پرورانند مشتاقانه درس می‌خوانند و مداد عشق را بر صفحه نازک و سفید کاغذ به تحریر و مشق در می‌آورند.

شاید کمتر کسی باور کند که عکس‌های این گزارش برگرفته از همان دانش‌آموزانی باشد که با سختی‌های زیاد در نواحی کوهستانی شمال خوزستان کمر همت به گام برداشتن در راه علم برداشته‌اند تا که شاید روزی بتوانند با قلم‌های خود سنگی از سد راه همتبارانشان بردارند و امیدواری را به‌دل آنها آورند.

کودکان مدارس روستایی در اوج سن و سال کم، مردانی هستند که به مدد پدر و مادر خود می‌شتابند، فصل درو، شالی‌کاری، باغ‌داری و… می‌پردازند در هنگام مدرسه نیز با کیسه خود راهی کلاس درس می‌شوند، کیسه‌های برنجی با بوی مدرسه…

 

 

این دانش‌آموزان با آنکه از داشتن حتی صدای زنگ ممتد مدرسه محرومند، چشم به‌راه توجه جدی‌تر مسئولان آموزشی استان و کشور هستند تا با نگاه و کمک خود بتوانند حداقل خواسته‌های آنها را فراهم کنند.

فارس/